یـہ وقتــــــایے هست کـہ جواب همـہ نگرانیـــات و دلتنگیات
میشـــہ یـہ جملـہ
کـہ میکوبـטּ تو صورتــــت
بهم گیر نـــــــده، حوصلـہ ندارم
بر میکرد یادت، همه حجم خالی فضایم را
و خواستنت شیطنت میکرد، در مسیر نبض رگهایم
بوته نورس احساسم، ریشه دوانده بود در تری اشکهایم
همه روزه، میشنیدم صدای عشق را
حتی در قیژ قیژ، لولای در قدیمی
همه شب;
پشت پرده، سایه ای از جنس تو اردو زده بود
رویای هم آغوشیت نخ بادبادکی بود
که مرا بالا میکشاند تا دب اکبر
و در مجادله ناکوک دل و عشق،
کوچکتر از باخته شده بود "عقلم"
تو میدانستی;
رویای شیرینم، یخیست
"هایش" کردی
چه ساده تبخیر شد از گرمی نفسهایت...
دلم خیلی گرفته خیلی دلم میخوادفریاد بزنمو گریه کنم
باصدای بلند گریه کنم زجه بزنم
خسته شدم ازبی صداگریه کردن ازاین همه تنهایی بی کسی
درددارم خیلی درددارم قلبم بدجوردردمیکنه
هیچکی ازدردم خبرنداره هیچ کس نمی تونه بفهمه
اخه چراچرااینجوری شد
من که خوب شده بودم بس چراخدااذیتم کرد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به سلامتی اونیکه میبینه عشقش واسه یکی دیگه میخنده.
اما بغض گلوش قورت میده
وآروم زیر لب میگه:
((بی معرفت چقدر قشنگ می خندی))
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد